چادر مادر من فاطمه حرمت دارد

نه فقط شبه عبایی مشکیست

که سرت بندازی

و خیالت راحت

که شدی چادری و محجوبه

چادر مادر من فاطمه حرمت دارد

قاعده رسم شرایط دارد

شرط اول همه اش نیت توست

محض اجبار پدر یا مادر

یا که قانون ورودیه دانشگاه است

یاقرارست گزینش شوی از ارگانی

یا فقط محض ریا

شایدم زیبایی با کمی ارایش

نمی ارزد به ریالی خواهر

چادر مادر من فاطمه شرطش عشق است

عشق به حجب و حیا

به نجابت به وفا

عشق به چادر زهرا

که برای تو وامنیت تو خاکی شد

تا تو امروز شوی راحت وآسوده

کسی سیلی خورد

خون این سیل شهیدان

همه اش با هدف چادر تو ریخته شد

خواهرم 

حرمت این پارچه مشکی تو

مثل ان پارچه مشکی کعبه والاست

یادگار زهراست

نکند چادر او سر کنی اما روشت

منشت

شود عین زنان غربی

خنده های مستی

چشمک و ناز و ادا

عشوه های ناجور

به خدا قلب خدا میگیرد

به خدا مادر من فاطمه شاکی بشود

به همان لحظه سیلی خوردن

لحظه پشت در سوگند

خواهرم

چادر مادر من فاطمه حرمت دارد

خواهرم

من،پدرم،ایل و تبارم

همه ی دار وندارم 

به فدایش

حرمتش را نشکن